542
دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۲۱ ب.ظ
چقدر می نویسم و پاک می کنم....
به وسط هایش که می رسم، میمانم که چطور تمامش کنم!!
با خودم میگویم اصلا برای چه بنویسم؟؟؟
الان که عمیق فکر میکنم، میفهمم که من انقدر هر روز با همسرم از ته ِ ته ِ دلم حرف میزنم،که برای نوشتن، خالی از هر حرفی ام!!!
با حسینم که حرف می زنم، انگار دغدغه ها از راه زبانم از ذهنم خارج می شوند ....
نمی دانم خدا چه مسکنی در تک تک سلول های دستش کار گذاشته که وقتی روی سرم می کشد به وضوح از دغدغه خالی می شوم....
کاش من هم برای تو همینطور باشم جان ِ دلم .....
۰۱/۰۸/۳۰