آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

".....کناره‌گیر در دنیا، همانند کناره‌گیری کوچ‌کننده از آن،

و نگرنده به دنیا، به دیدة ترسندگان از آن،

آرزوهایت از آن (دنیا) بازداشته شده

و همت و تلاشت از آرایش‌هایش برگرفته شده،

از شادمانی‌اش به سان چشمی که بر آن چیزی بخورد و

آب‌ریــــ ـــزان

شده و بسته گردد،

چشم پوشیده و اشتیاقت در مورد آخرت شناخته شده و مشهور است....."

قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه،

در وصف ثارالله ....

از زبان ِ آقای زمانمان...

.


اَللّهُمَّ یا رَبِّ نَشکوُ غَیبَةَ نَبِیّنا وَ قِلّةَ ناصِرنا،


وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا و شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا،


وَ وُقَوعَ الفِتَن بِنا وَ تَظاهُرَ اْلخَلْقِ عَلَیْنا،


اَللّهُمُّ صَلِّ عَلی محمّد وَ آل محمّدٍ


وَ فَرِّج ذلِکْ بِفَرَجٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ،


وَ نَصْرٍ وَ حَقٍّ تُظْهِرُهُ....
.
.
+این جا،نظرات تایید نمیشوند !

بایگانی

مقر فرماندهی

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

تمام مرداد های سپری شده با او را مرور میکنم ...
مرداد های پر پیچ و خم ‌..
که تهش با یک تولد انگار دوباره همه چیز به هم وصل میشد !
همان رابطه ی تکه پاره را شاید به بهانه ی تولد میتوانستیم با یک نوشته وصله بزنیم !

چقدر با نوشتن انس گرفته بودم ...
گاه و بی گاه مینوشتم ...
این که از آن فضا فاصله گرفتم ،
دلیل بر این نیست که رفیق نخواهم ‌‌....
هنوز هم دوست دارم ۲۰ مرداد که میشود،
۱۱ اسفند که میشود ...
۱۲ آذر که میشود ....
اینجا بنویسم ....
بنویسم که هی !
من هنوز همان سمج ِ خاک های شلمچه ام ...!
و تو همان پایه ی دوش آب سرد من !
که دنیا دنیا دلم برای دیدنت تنگ شده ...!
و روحم محتاج به دعاهایت ...
و دلم خوش به نامه ای که کنار سفره ی عقدم بدرقه ی راه ِ زندگی ام کردی ....
باور کن ...
که من هوای آن روز ها از سرم پاک نمیشود ...!
سخن کوتاه میکنم که من اگر بخواهم بنویسم ،
اینجا جا نخواهد شد!


۱۹ مرداد ماه ۱۳۹۸ ...
ثبت شده در ۲۰ مرداد ....
امضا
عاکف !!

عاکف...
۲۰ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۰۰