آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

".....کناره‌گیر در دنیا، همانند کناره‌گیری کوچ‌کننده از آن،

و نگرنده به دنیا، به دیدة ترسندگان از آن،

آرزوهایت از آن (دنیا) بازداشته شده

و همت و تلاشت از آرایش‌هایش برگرفته شده،

از شادمانی‌اش به سان چشمی که بر آن چیزی بخورد و

آب‌ریــــ ـــزان

شده و بسته گردد،

چشم پوشیده و اشتیاقت در مورد آخرت شناخته شده و مشهور است....."

قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه،

در وصف ثارالله ....

از زبان ِ آقای زمانمان...

.


اَللّهُمَّ یا رَبِّ نَشکوُ غَیبَةَ نَبِیّنا وَ قِلّةَ ناصِرنا،


وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا و شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا،


وَ وُقَوعَ الفِتَن بِنا وَ تَظاهُرَ اْلخَلْقِ عَلَیْنا،


اَللّهُمُّ صَلِّ عَلی محمّد وَ آل محمّدٍ


وَ فَرِّج ذلِکْ بِفَرَجٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ،


وَ نَصْرٍ وَ حَقٍّ تُظْهِرُهُ....
.
.
+این جا،نظرات تایید نمیشوند !

بایگانی

مقر فرماندهی

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

به روز هایی که هنوز پایش به زندگی ام باز نشده بود فکر میکنم...
به روزهایی که نفس های گرمش،
دست های یخ زده از هیاهوی مرا در خودش گرم نمی کرد ....
به همان روزهایی که تکیه گاهی نداشتم‌...
همان روزهایی که ولوله ای درونم بود که خودم هیچگاه بلد نبودم آرامش کنم ...


دلم میخواهد راه بروی،
از پشت نگاهت کنم ...

دلم میخواهد نماز بخوانی،
پشت سرت بایستم ..

دلم میخواهد تک تک روزهایم را کنارت نفس بکشم ...

اصلا دوست دارم تمام زندگی ام را به تو اقتدا کنم ...


راستی؛
من ِ بدون ِ تو چگونه بود ...؟؟
"من" ،
این روز ها فقط همراه ِ "تو" تعریف میشود ...
من بی تو،
بی معنی ترین خواهم بود ....
.
.
+راستش را میگویم ....
می دانستم ح س ی ن ،
مهربان ترین ِ عالم است ....
اما هیچ گاه این محبت را انقدر لمس نکرده بودم...
تا این که "تو" را به من هدیه داد ...
همین قدر برایم عزیزی...
همین قدر برایم مقدسی ...
تو یک "نعمتی"...
از جانب دستان پر محبت ح س ی ن م ....

امضا
فآطمه ...
عاکف...
۱۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۳۴