هیچ تر از هیچ تر از هیچ تر ...
شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۰۴ ب.ظ
تمام امروز که بین خیابان ها راه می رفتم،
حلقه ی بغض را جلوی چشم هایم می دیدم ...
شهر،
سیاه تر و تاریک تر از همیشه شده ...
شلوغی ها دور سرم می چرخند ....
می گردم دنبال دلیل گریه هایم .....
برای خودم متاسف می شوم که دلیل اشک هایم ،
نباید چیزی جز محرم تو می بود ......
برای خودم غصه خوردم که گرفتار ِ دردهای خودم شدم .....
حالا به اشک هایم اجازه میدهم راه بیفتند ...
تنها دردی که لایق اشک است،
همین است که جای غم هایت را ؛
غم های خودم گرفته .....
دور تا دورم را سراب می بینم .....
محـــــــــــــــرم؛
خوش آمدی . . .
خوب زمانی آمدی . . .
۹۷/۰۶/۱۷