آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

".....کناره‌گیر در دنیا، همانند کناره‌گیری کوچ‌کننده از آن،

و نگرنده به دنیا، به دیدة ترسندگان از آن،

آرزوهایت از آن (دنیا) بازداشته شده

و همت و تلاشت از آرایش‌هایش برگرفته شده،

از شادمانی‌اش به سان چشمی که بر آن چیزی بخورد و

آب‌ریــــ ـــزان

شده و بسته گردد،

چشم پوشیده و اشتیاقت در مورد آخرت شناخته شده و مشهور است....."

قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه،

در وصف ثارالله ....

از زبان ِ آقای زمانمان...

.


اَللّهُمَّ یا رَبِّ نَشکوُ غَیبَةَ نَبِیّنا وَ قِلّةَ ناصِرنا،


وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا و شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا،


وَ وُقَوعَ الفِتَن بِنا وَ تَظاهُرَ اْلخَلْقِ عَلَیْنا،


اَللّهُمُّ صَلِّ عَلی محمّد وَ آل محمّدٍ


وَ فَرِّج ذلِکْ بِفَرَجٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ،


وَ نَصْرٍ وَ حَقٍّ تُظْهِرُهُ....
.
.
+این جا،نظرات تایید نمیشوند !

بایگانی

مقر فرماندهی

یا من عَصَمَنی و کَفانی....!
ای آن که نگهم داشت و کفایتم کرد ....!
پله ها را آرام آرام بالا رفتم!
رسیدم به آن بآلآی بآلآ .... !
حالا چه خوب قتله گاه معلوم می شود !
تمام صحنه ها می آیند و می روند ....!
گویی مــ ـــردی را می بینم که
فریاد
"هل من ناصرا ینصرنی" را سر می دهد !
گویی کسی آنجا دست و پا می زند !
یا حتی خواهری خودش را انداخته روی بدن ِ یک
بـــــ ـرادرِ بی س ر . . . !
یک لحظه گودال آرام می شود ....
همه به احترام کنآر می روند ....
عطر یآس ،
پر میکند گودال را ....!
مادر
آمده
پــ ــسـ ـرش را
ببرد ....!
فقط ....!
این چه صدایی ست ؟!؟
خدا کند نفرین ِ فــ ــاطمه دامنشان را نگیرد ....!
بــنــــ ــیّ ....
قتلوک ....
ذبحوک ....
و من الماء منعوک ...


هنوز هم مــــآه ِ تل ِ زینبیه ؛
دآغدآر حوادث شومی ست که دیده ....!
++حرف از تل زینبیه که می آید؛
همه جآ قرمز می شود ...!
حتی کلمآتِ این پست ....!
۹۴/۰۶/۱۴
عاکف...

نظرات  (۳۴)

۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۴ گمنام گمنامی
:(

یک کلام روضه:

مادری در دل گودال تمنا میکرد..!
زینب اینبار برو،دل بکن استثنائا..!

از حرم تا قتلگاه زینب صدا میزد حسین:(

وااای...
آبجی نوشته هات..!
با این نوای زیبای وب.!
خودش روضه بودن برام:(
پاسخ:
دست و پا می زد ح س ی ن
زینب صدا می زد ح س ی ن  . . . . .

:(((
۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۱۰ زهرا احمدآبادی
لااااااااایک.....
پاسخ:
فارسی را پاس بداریم لطفا
:)
سلامٌ علی قلب زینب الصبور...
۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۴۲ پرستوی مهاجر
سلام
ممنون از تفضلتون نسبت ب وبلاگ

پاسخ:
سلام
خواهش
موفق باشید
پاسخ:
ممنون
و چه می کنند بادل من پستهای شما...
زیارتتان قبووول

تنها هفت روزمانده تا شروع سفر عشق..
من روسیاهم به دیدار نایل می گردم؟!
اللهم ارزقنا زیاره الحسین علیه السلام...
پاسخ:
سلام
قبول حق عزیز....

هفت روز ..... !
سه هفته پیش این موقع
حال شما رو داشتم !
اللهم الرزقنا یک زیارت ِ بی برگشت !!!!
۱۴ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۲ هرروزیک خاطره
دلم تنگ دوباره دیدن کربلاست یا حسین (ع)
پاسخ:
ح س ی ن ...
۱۴ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۲۷ زهرا احمدآبادی
چشم ..... دلنشین بود....
پاسخ:
ممنوووووون
:))
۱۴ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۵۷ محترق الزهرا (سلام الله علیها)
چگونه تن به زیر ننگ دادند
چگونه با تو حکم جنگ دادند
نه تنها منع از آبت نمودند
جواب آب را با سنگ دادند...
الحمدالله بابت آشنایی با آبریزان
یا حق
پاسخ:
 اگر کشتن
چرا
آبت ندادند . . . ؟!

اختیار دارین
یا علی
۱۴ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۵۸ محترق الزهرا (سلام الله علیها)
چگونه تن به زیر ننگ دادند
چگونه با تو حکم جنگ دادند
نه تنها منع از آبت نمودند
جواب آب را با سنگ دادند...
الحمدالله بابت آشنایی با آبریزان
یا حق
پاسخ:
اگر کشتن
چرا
آبت ندادند . . . ؟!

اختیار دارین
یا علی

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۱۸ بانوی عاشق :)
:((

پاسخ:
:((
امان از دل زینب (سلام الله علیها)!
پاسخ:
امآن ...
۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۷ منتظر المهدی
سلام علیکم

بسیارزیبااااااااابود

یاعلــــی مدد.
پاسخ:
علیکم السلام
:)
یا حق
بصیرت یعنی اینکه بدانیم:
شمری که سر از امام حسین(ع)برید 
همان جانباز جنگ صفین است
که تا مرز شهادت پیش رفت
امام خامنه ای

پاسخ:
عااااالی :(

آهی کشید و ناله اش آتش به صحرا زد
پلکی گشود و آسمان یکباره خود را زد

 

نفرین به آن بادی که بعد از ظهر عاشورا
از پیش چشمش خیمه را آرام بالا زد

 

از زیر چادر صحنه هایی تلخ را می دید
می دید مرد مشک بر دوشی به دریا زد

 

یا آن سپیدیِ گلویی را که تیرانداز
با قدرت تیر خودش سنجید... اما زد

 

پلکی زد و یک قطره روی گونه اش افتاد
آنجا که دستی رنگ خون را بر ثریا زد

 

چشمان بیمارش هنوز این صحنه را می دید
جایی که در گودال جسمی دست و پاها زد

 

در شعله وقتی خیمه ها می سوخت، آنسوتر
یکبار دیگر یک نفر سیلی به زهرا زد

 

با دستهای بسته در بازار راه افتاد
هی نامه های کوفیان را خواند و هی تا زد

 

در طول عمرش هر کجا ذبحی به چشمش خورد
بر سر زد و فریادهای "واحسینا" زد

 

در سجده هایش آنقدر بارید تا آخر 
یک سنگ را جای مزار خویشتن جا زد

ــسیدسعید صاحب علم

پاسخ:
واحسینا. . .
سلام
وای چه پست وحشتناکی بود

یاعلی
پاسخ:
سلام
الان دقیقا منظورتونو از وحشتناک متوجه نشدم !!!!!@
:/
کربلایی داری آتیشمون میزنی...

دستم بستس خداااااااااا..من ح س ی ن میخااااااااام...........

:(
پاسخ:
......
:((
سلام
وبلاگ زیبایی دارید..
خوش حال می شم به من هم سر بزنید..
خسته نباشید..
یاعلی(علیه السلام)
پاسخ:
سلام
ممنون
حتما
یا حق
۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۴۳ ســــارا تــــک

خوشحال میشم به وبم بیای و نظر بدی

با تشکر از مطالبت

دفعه بعد که  رفتم مشهد از امام رضا میخوام منو ببره پیش جدش...
واسه یه بارم که شده در عمرم...
دلم کربلا میخواد....
پاسخ:
کار خوبی می کنید!!
من هم کربلا رو از امام رئوف گرفتم

۱۵ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۴ دخمل شب یلدا♡♡♡
سلام.....
بسیار زیبا.....
در پناه حق....
پاسخ:
سلام
بسیار ممنون
یا حق
:)
زیارتتون قبول کربلایی عاکف..
بد دردیه دیدن کربلا..
و البته چه عشقی دیدن گنبد طلا..
بین الحرمین..خدا..
یا علی..

پاسخ:
قبول حق
بین الحرمین ِ ع ش ق . . .
خدآ . . .
یا حق ...
۱۶ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۱۴ یک دختر شیعه
یاحسین
:(((
عجیب دلم هواشو کرده
:((
پاسخ:
ح س ی ن . . .
:(
۱۶ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۳ ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
آخ بمیرم واسه این چهار خط آخر پستت
بمیرم واسه دل اون مادر... آخ خدا...
پاسخ:
خوبی...؟!
:((
سلام.
برای منی که کربلا ندیدم هنوز خیلی دعا کن.
دعا کن بشه که بهتر بفهمم کلمات پست هات رو.
پاسخ:
سلام عزیزم
ان شاءالله به زودی می ری و می بینی
بهشت زمینی رو !
۱۷ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۵۲ محترق الزهرا (سلام الله علیها)
از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد
دست کسی که پیش کریمان دراز شد
در لطف با گدا، چه کسی بهتر از حسین؟
لب تر نکرده ایم در خانه باز شد
حیّ علی الکریم که وقت تصدّق است
یا ایّها العقیق! رکوع نماز شد
آری، ز سجده بر گل آدم شفا نیافت
فطرس ز خاکبوسی تو پاکناز شد
کشتی تو پر است ز کشتی شکسته گان
این رحمت شماست که دریا نواز شد
گفتند گریه پای تو، معراج می برد
یه قطره اشک بال شد و در فراز شد
گفتند مرگ را چو به بازی گرفته بود
با اشتیاق عشق، تنت زخم باز شد
ای نی سوار...
پاسخ:
ممنونم از شعر
۱۷ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۵۳ محترق الزهرا (سلام الله علیها)
از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد
دست کسی که پیش کریمان دراز شد
در لطف با گدا، چه کسی بهتر از حسین؟
لب تر نکرده ایم در خانه باز شد
حیّ علی الکریم که وقت تصدّق است
یا ایّها العقیق! رکوع نماز شد
آری، ز سجده بر گل آدم شفا نیافت
فطرس ز خاکبوسی تو پاکناز شد
کشتی تو پر است ز کشتی شکسته گان
این رحمت شماست که دریا نواز شد
گفتند گریه پای تو، معراج می برد
یه قطره اشک بال شد و در فراز شد
گفتند مرگ را چو به بازی گرفته بود
با اشتیاق عشق، تنت زخم باز شد
ای نی سوار...
پاسخ:
ممنونم از شعر
۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۱ انسان نیازمند
سلام بانو کربلایی

فک کنم اولین باره میام اینجا
قلمتون پر لز ع ش ق اربابه

زیارتتون قبول
اربعینم دارید میرید، براماهم دعا کنید

درپناه خدا


پاسخ:
سلام
عشق ارباب ؛
تنها سرمایه ی ماست ....
قبول حق ....
محتآجم....
ممنون از لطفتون

یا حق....
با افتخار لینک شدید...یاعلی.
پاسخ:
ممنونم
یا حق
:)
عکس هایی که گرفتین عالیه 
مثل متن هایی که مینویسی... 

دعا کنید رزق زیارت اربعین ارباب نصیبمون بشه... 
یاعلی مدد

پاسخ:
نظر لطف شماست
:)

ان شاءالله !
یا حق
++
یاد کربلا هم دل رو زیر و رو میکنه چه برسه به حضور در انجا 
خیلی دلم میخواست پیاده روی ثبت نام کنم ولی به احتمل قوی همسر جان مخالفت می کنن تا ببینم خدا چی میخواد ....
پاسخ:
ان شاءالله که مخالفت نکنن و
بتونید بیاید شرکت کنید در این راه پیمایی حسینی ....
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۲ عارفه الزهرا
خواهر جان با اجازه لینکتون میکنم...
وبتون عالی بودد
پاسخ:
خیلی ممنونم
:)
سلام با عرض شرمندگی
من اون پستی که شما برام لینک رو گذاشتید رو پاک کردم و بالطبع نظر و لینکی که شما داده بودین پاک شد
اگه امکان داره یبار دیگه برام بفرستید
موید باشید
پاسخ:
سلام بله حتما