لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ وَأَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ...
پنجشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۶، ۰۶:۵۲ ب.ظ
من فکر میکردم محرم که بیاید،
وقتی تمام یازده شب را زیر چادرم برایت زار بزنم؛
تمام میشوند این بغض های لعنتی ....
اما نمیدانم چرا هر شب،
با یک کوه بغض از در هیئت بیرون می آیم ...
شاید نمیخواهم این شب ها تمام شود ...
شاید می ترسم از بعد ِ این شب ها ....
شاید فکر میکنم از دستت میدهم ...
شاید همان حالی را دارم که تمام روزهایی که در کربلا بودم داشتم ....
شاید دلم نمیخواهد ازت کنده شود ...
ببین من را!!
شده ام شبیه ِ عاکف ِ در حال ِ قدم زدن زیر نخل های بین الحرمین ....
که آرامش داشتنت هست،
تشویش از دست دادنت هست ......
بند دلم،
هر شب پاره می شود ....
یک شب ،
در گوشم زمزمه کن زمزمه ی بودنت را ....
امشب که شب جمعه است ،
میخواهم فقط برای دلتنگی خودم زار بزنم ....
امشب میخواهم فقط خودم را زیر قبه ات خیال کنم ....
دورت بگردم .... یک خلوت ِ دو نفره ....
یک من باشم ... یک نگاه مهربان تو ... آغوش گرم تو ...
امشب که شب جمعه است ،
مال من باش ....
وقتی تمام یازده شب را زیر چادرم برایت زار بزنم؛
تمام میشوند این بغض های لعنتی ....
اما نمیدانم چرا هر شب،
با یک کوه بغض از در هیئت بیرون می آیم ...
شاید نمیخواهم این شب ها تمام شود ...
شاید می ترسم از بعد ِ این شب ها ....
شاید فکر میکنم از دستت میدهم ...
شاید همان حالی را دارم که تمام روزهایی که در کربلا بودم داشتم ....
شاید دلم نمیخواهد ازت کنده شود ...
ببین من را!!
شده ام شبیه ِ عاکف ِ در حال ِ قدم زدن زیر نخل های بین الحرمین ....
که آرامش داشتنت هست،
تشویش از دست دادنت هست ......
بند دلم،
هر شب پاره می شود ....
یک شب ،
در گوشم زمزمه کن زمزمه ی بودنت را ....
امشب که شب جمعه است ،
میخواهم فقط برای دلتنگی خودم زار بزنم ....
امشب میخواهم فقط خودم را زیر قبه ات خیال کنم ....
دورت بگردم .... یک خلوت ِ دو نفره ....
یک من باشم ... یک نگاه مهربان تو ... آغوش گرم تو ...
امشب که شب جمعه است ،
مال من باش ....
۹۶/۰۷/۰۶