آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

".....کناره‌گیر در دنیا، همانند کناره‌گیری کوچ‌کننده از آن،

و نگرنده به دنیا، به دیدة ترسندگان از آن،

آرزوهایت از آن (دنیا) بازداشته شده

و همت و تلاشت از آرایش‌هایش برگرفته شده،

از شادمانی‌اش به سان چشمی که بر آن چیزی بخورد و

آب‌ریــــ ـــزان

شده و بسته گردد،

چشم پوشیده و اشتیاقت در مورد آخرت شناخته شده و مشهور است....."

قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه،

در وصف ثارالله ....

از زبان ِ آقای زمانمان...

.


اَللّهُمَّ یا رَبِّ نَشکوُ غَیبَةَ نَبِیّنا وَ قِلّةَ ناصِرنا،


وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا و شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا،


وَ وُقَوعَ الفِتَن بِنا وَ تَظاهُرَ اْلخَلْقِ عَلَیْنا،


اَللّهُمُّ صَلِّ عَلی محمّد وَ آل محمّدٍ


وَ فَرِّج ذلِکْ بِفَرَجٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ،


وَ نَصْرٍ وَ حَقٍّ تُظْهِرُهُ....
.
.
+این جا،نظرات تایید نمیشوند !

بایگانی

مقر فرماندهی

مهربان ِ غریب ِ من .........

آرآم ِ جــــآن ِ من ......

از وقتی برگشته ام

شعر هایم برایت زیاد شده است ........

قلمم

دهان به دهان حرف تو را در کاغذ ها پخش می کنند .......

و گوش ِ دفتر ها

پُر شده از پچ پچ های عــــآشقانه ی من ..............

کآش

برگردم !..........

ماهیِ افتاده بر خاک ِ پریشان دیده ای ؟؟؟.....

من دقیقا تا همآن اندازه ویرآن ِ توام........

ح س ی ن ِ جـــآن........

۹۴/۱۰/۱۶
عاکف...

نظرات  (۱۲)

۱۶ دی ۹۴ ، ۱۹:۱۲ دختر مهتاب .....
دلم هوایت راکرده حسین جان ...گرفتارشدم در منجلابی که خود درست کرده ام....
پاسخ:
:(
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
یاد پارسال افتادم
یاد ان شب جمعه که تازه رسیده بودیم کربلا و من به سختی خودم رو بیدار نگه داشته بودم زیر گنبد اباعبدالله
مرتب نشسته بودم
یک ساعت به اذان صبح بود
به اقا گفتم 
افا امشب شب جمعه است دیگه
مگه مهدی، پسرت نمیاد امشب

پس چرا نشونم نمیدیش
کربلا بدون دیدن مهدیت چه صفای دارد
و اگر ن از شمری که امامش را دید و کشت بدتر هستم چرا اینجایم اورده ای؟
***** **** ** ** ** ** ** *** ** *** *****
پاسخ:
شب جمعه ،
حضرت فاطمه کربلاست ....
گرد ضریح می چرخد و ........
واااااای فاطمه!
خسته نباشی خااااانوووم!
اینطوری که تو تعرف کردی دلم خواست.....همه ی تجربه هاتو.....
ناخوآگاه یاد تیپ فاطمیون انداخت منو.....
خوش به حالت :)
پاسخ:
موتوشکرم زینب خانوووووووم!
رفیق امتحانات :))))
وایسا ببینیم میشه یه جایی رو برای تو هم پیدا کرد یا نه :)

۱۶ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۰ زهرا احمدآبادی
احسنت برشما

التماس دعا....
پاسخ:
ممنونم :)
و البته محتآج ......
۱۶ دی ۹۴ ، ۲۱:۴۶ .. مَروه ..
من تازه فهمیدم ورودی یهشت کربلاست یعنی چه...
من تازه آنجا فهمیدم
کربلا حریم الله است
 یعنی چه.....

من دلم برای تحت قبه الحسین ت ن گ شده..
من دلم برای هلا بکم یا زوار ت ن گ شده...
من دلم برای صف های ضریح،برای خیمه گاه،برای تل ت ن گ شده....

آخ...
بیچاره اون که کربلاتو ندیده
بیچاره تر اونکه دید کربلاتو
:((((((
پاسخ:
از قبه و آن نوای
"زواری" نگو .........
که من روحم سر جایش بند نمی شود دیگر ...................


میکشی مرا
حسین
پاسخ:
کشته ای مرا
ح س ی ن ......!
۱۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۰۸ عطر سیب یار

انم ...... ؟؟

هی عطر سیبش را زندگی کنی ............

هی او به تو لبخند بزند .........

..................


هی او به تو لبخند بزند...


به به





پاسخ:
هی ....
او لبخند بزند ...........
۱۸ دی ۹۴ ، ۰۰:۰۱ یک دختر شیعه
امیری حسین ونعم الامیر
این یک بیت با قلب من عجیب بازی میکنه
معنای زندگی یعنی حسین
۱۸ دی ۹۴ ، ۰۱:۵۶ بینوا شریف
السلام علیک یا اباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنایک...
سلام علی ال یس....السلام علیک حین تقوم...سلام علیک حین تقعد..
سلام بر عزیزجانها...... که نه فقط جان خودم...که عزیز ح س ی ن ی.....
راستش را اگر بخواهی یک هفته یا بیشی بود قرار گذاشم به وبلاگت سر نزنم....بی تعارف..آوااااار میکنی مرا....وبی تعارف تر میسازیم...تو و ع ش ق ت...رکتر نمیشد بگویم....کجا درس میدهی؟بگو بیایم پای درست که سخت دلم از دانشگاه و امتحانات ودرس هایش گرفته است.....فکرش را بکن...من....حتی یک کلمه هم از گلویم دیگر پایین نمیرود...هیچ برنامه ای را درنمیگنجم....و حالا میفهمم چه لذتی دارد آمدن پی عزیزان دلهایی که هزاران فرسخ جلوترند.....
پ.ن:حالا به اینجا رسیدم که دیگر آبریزان را با عزیزم حتی روزی ترک نکنم.....منتظرم ها....به یگانه عزیزت بگو مارا هم رنگ ح س ی ن طلب است...دریاب مرا ...

پاسخ:
سلام .....
از آواری نگو ،
که من هم کم آوار نیستم این روزا .....
نگو این جوری شــــریف :(
داری رشته ی مورد علاقت رو توی قطبش می خونی!
می دونم که شرایط دانشگاه ها اصلا خوب نیست :(
دانشگاه ما هم همینه!
تو سعی کن قاطیشون نشی :/
.
شریف جونم برنامه ی امتحاناتو به من بگو ببینم کی می تونم برسم خدمتتون دست بوسی :)
فردا آخرین امتحانه :)
می خوام بیام سراغت با هم یه گود بای امتحان اساسی بگیریم :)
بالاخره رسید وقتش که بتونم بیام تو هوات نفس بکشــــم :)
انشاءالله ....
منتظر خبرتم من :)
.
من و آبریزان رو بسی مسرور می کنی !
حالا که شما هرروز میای ؛
منم باید هرروز پست بذارم تا دست خالی برنگردی :))))
۱۸ دی ۹۴ ، ۱۹:۵۸ بینوا شریف
السلام علیک یا اباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنیک...
سلام علی آل یس...
سلام مجدد امروز...امتحاناتم شنبه هفته بعد از سرم میگذرند/...مثل آب:/مشتاق دیدار...ببینم کدوممون زودتر به هم میرسونیم همو:)
پاسخ:
مجددا علیکم سلاااام :)))
خیلیم عااالی :)
اگر زنده بودم 
من می رسوووونم خودموووو 
قووول :*
۱۹ دی ۹۴ ، ۲۱:۰۶ رافضیــة ...
سلام بانو

رزق هرسالتون کربلای ح س ی ن

ماروهم دعاکن.
یاعلی
پاسخ:
سلام عزیز جان....
ممنونم ...
انشاءالله قسمت هر کسی که دلش کربلا می خواد :(

محتاجم....
یا حق....