طلائیه بعد از باران !!!!
دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۱۵ ب.ظ
یا سریع الرّضی...!
همین الان توی یکی از سایت ها ؛
خوردم به این عکس !
من ؛
دقیقا این صحنه را دیده ام !
11 اسفند ماه ؛
اول طلائیه خالی شد !
خوب که خالی شد ؛
پشت بندش بآرآن . . .
باران که آمد ؛
آسمانش ابری شد !
و طلائیه هم چنان خالی بود ..... !
هنوز هم خالی ست فکر کنم . . . !
از 11 اسفند به بعد ؛
طلائیه ی دل من خالی مانده !!!
فرمانده ی احساسم آن روز ؛
داداش همّت بود ....
همّت بود و
بـــــاکری هایمان . . .
و تنها شاهد آن روز ؛
حروف مقطعه ی باران . . .
یک نماز و یک زیارت عاشورا
در طلائیه را آرزوست !!!!
+حالا که کربلا را از نزدیک دیده ام ؛
بگذارید بگویم که سه راهی شهادت ؛
بویِ سیبِ قتله گاهِ
ح س ی ن م
را می دهد . . . !
++همین الان ؛
پنجره ی اتاقم ؛
خیس از بآرآن است !
چه هم فکریم ....
من و باران !!!!!
۹۴/۰۶/۰۹