آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

".....کناره‌گیر در دنیا، همانند کناره‌گیری کوچ‌کننده از آن،

و نگرنده به دنیا، به دیدة ترسندگان از آن،

آرزوهایت از آن (دنیا) بازداشته شده

و همت و تلاشت از آرایش‌هایش برگرفته شده،

از شادمانی‌اش به سان چشمی که بر آن چیزی بخورد و

آب‌ریــــ ـــزان

شده و بسته گردد،

چشم پوشیده و اشتیاقت در مورد آخرت شناخته شده و مشهور است....."

قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه،

در وصف ثارالله ....

از زبان ِ آقای زمانمان...

.


اَللّهُمَّ یا رَبِّ نَشکوُ غَیبَةَ نَبِیّنا وَ قِلّةَ ناصِرنا،


وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا و شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا،


وَ وُقَوعَ الفِتَن بِنا وَ تَظاهُرَ اْلخَلْقِ عَلَیْنا،


اَللّهُمُّ صَلِّ عَلی محمّد وَ آل محمّدٍ


وَ فَرِّج ذلِکْ بِفَرَجٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ،


وَ نَصْرٍ وَ حَقٍّ تُظْهِرُهُ....
.
.
+این جا،نظرات تایید نمیشوند !

بایگانی

مقر فرماندهی

می گفت هر بار که کارم گیر می کند ،

تربت ِ امام حسین را برمیدارم و می گذارم پشت ِ قاب عکسش !!!

التماسش می کنم ! محال است رد کند !

"می خواستم خانه ام را بفروشم !

سه سال بود در انتظار بودم اما آن خانه را کسی نمی خرید !

آخر سر همین کار را کردم !

یک شب تا صبح برایش از امام حسین روضه خواندم !!!

صبح بیدار شدم دیدم در زدند ... !

یک خانمی ، التماس کنان آمد !

می گفت مردی را در خواب دیده !

و به او گفته شفایش در این خانه است !

سرطان داشته گویا !

می خواست ندیده ، خانه را بخرد !

خانه را فروختیم !

حین ِ جا به جا کردن وسایل ؛

عکس ِ محـــــــــــــــــمود را دید .... !

قاب را بغل گرفته بود و ول نمی کرد !!!

آن مردی که وعده ی شفا را در خواب بهش داده بود

محــــــــــــــــمود ِ من بود ..... !

تا آمدند این خانه

اثری از سرطان در بدنش دیده نشد ...... !"



+خودش برایم تعریف کرد .... !

عمه مینایم را می گویم .... !

خودش از عمو محمود گفت .....

"محمود" شنیدن از دهان ِ او ،

دنیایی بود برای خودش ..... !



امروز که آلبوم بابا را باز کردم و به ته ِ آلبوم رسیدم ،

عکس های پیکر ِ شهید ِ عمو را دیدم ..... !

یک خمپاره درست پشت ِ چشم هایش . . . . .

داخل ِ تابوت آرام خوابیده بود ..... !

به خیلی از دلایل ،

هر بار که این عکس ها را می بینم

لـــــِه می شوم .... !

دلم برایت تنگ شده عمه ...

دوباره قاب ِ عکس ِ محمود را بردار .... !

خاک ِ کربلا را بریز پشتش .... !

یک ذره التماس قاطی اش کن ..... !

بگو این ها از طرف ِ فــــآطمه ..... !

این ؛

عمــــوی من است .... !

که زیر ِ پای چمران ،

خوابیدنش گرفته . . . . !

۹۵/۰۴/۲۸
عاکف...

نظرات  (۱۳)

۲۸ تیر ۹۵ ، ۲۰:۰۱ دختر مهتاب ...
عالیست
پاسخ:
:)
۲۸ تیر ۹۵ ، ۲۱:۱۱ ♥ محجبه ♥
چقدر قشنگ و دل نشین بود :)
پاسخ:
ممنون :)
بالاخره اسم دوست داشتنیت رو نمایان کردی :)
فاطمه ی من :)
پاسخ:
وقتی پست رو ثبت کردم متوجه شدم !!
دیگه پاکش نکردم!!

:)
سلام و درود خدا بر شهیدان

روحمون با یادشون شاد
۲۹ تیر ۹۵ ، ۰۰:۰۳ پسر انسان
معجزه می کند...
وچقد سخت است عمو ندیده ای که باتمام وجود حسش میکنی درجای،جای زندگی ات.
وچقد باخودمان فک میکنیم که اگر بود فلان میکردی وبهمان.
که چقد دلت میخواهد شده حتی یک شب درخواب ببینیش وبااو حرف بزنی از دنیایی که هیچ چیزسرجایش نیست.
خوش به حال دل تو ومن که همچین عمویی دارد
خوش به حال عمویت که ارام خوابید وسربلنداست پیش اربابش
هروقت دلم از دعامیگیرد حرف زدن باعکس عمویی که فقط از حرف های اطرافیان شناختمش وچقد منتظر دیدارش هستم که دربغلش ارام گیرم
ببخشیداگر طولانی شد
متن هایت مرا به ذوق می اورد
پاسخ:
و چرا دوبار کامنت شما ثبت شده ؟ :)
وچقد سخت است عمو ندیده ای که باتمام وجود حسش میکنی درجای،جای زندگی ات.
وچقد باخودمان فک میکنیم که اگر بود فلان میکردی وبهمان.
که چقد دلت میخواهد شده حتی یک شب درخواب ببینیش وبااو حرف بزنی از دنیایی که هیچ چیزسرجایش نیست.
خوش به حال دل تو ومن که همچین عمویی دارد
خوش به حال عمویت که ارام خوابید وسربلنداست پیش اربابش
هروقت دلم از دعامیگیرد حرف زدن باعکس عمویی که فقط از حرف های اطرافیان شناختمش وچقد منتظر دیدارش هستم که دربغلش ارام گیرم
ببخشیداگر طولانی شد
متن هایت مرا به ذوق می اورد
پاسخ:
"وچقد باخودمان فک میکنیم که اگر بود فلان میکردی وبهمان."

چقدر هم فکر !!!
من خیـــــــــلی فکر می کنم !
به این که اگر بود ..... !!!!

+واقعا ؟؟؟ !
چه خوب :)
من گوش ِ شنوای خوبی دارم !
دوست داره بشنوه :)
منم یه دایی شهید دارم و یه مفقودالجسد.
روح همه ی شهدا شاد.ان شاا... شافی همه ی ما باشند.
یاعلی
پاسخ:
خدا رحمت کنه !
انشاءالله ....
یا حق
انتساب به شهید یک لیاقت است و یک افتخار.
خوش بحالتون. قدرش را بدانید.

و خوشا به حال شهید عزیزتون.
پاسخ:
خوش به حال ما چرا .... !
خوش به حال خودش !


خدا رحمت شون کنه و شفاعت ایشون ان شاالله شامل حالمون بشه
پاسخ:
انشاءالله ...
۳۰ تیر ۹۵ ، ۰۳:۰۶ یک دختر شیعه
دلم برایت تنگ شده عمو*
: (
خوش به حال عموت: (
پاسخ:
منظور من همون عمه بوده البته :)

انشاءالله تو هم شهید شی :)
۳۰ تیر ۹۵ ، ۲۲:۲۵ مــ. مشرقی
ای وای... (با خودم بودم اینو)
خدا رحمتشون کنه و انشاالله شفیع شما باشن.
پاسخ:
چرا با خودتون ؟؟؟؟!!!!!

انشاءالله شفیع هممون باشه !
که هست !
من مطمئنم :)
۰۲ مرداد ۹۵ ، ۰۳:۴۰ سروش آسمانی
سلام.
اجرکم عندالله. نثرتون واقعا تاثیرگذار بود
ببخشید هرچه تلاش کردم عکس نمایش داده نشد.اسم و فامیلی شهید را میشه بگید؟ ممنونم
پاسخ:
سلام !
ممنونم !
بله حتما !
شهید محمود خمارباغی