آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

".....کناره‌گیر در دنیا، همانند کناره‌گیری کوچ‌کننده از آن،

و نگرنده به دنیا، به دیدة ترسندگان از آن،

آرزوهایت از آن (دنیا) بازداشته شده

و همت و تلاشت از آرایش‌هایش برگرفته شده،

از شادمانی‌اش به سان چشمی که بر آن چیزی بخورد و

آب‌ریــــ ـــزان

شده و بسته گردد،

چشم پوشیده و اشتیاقت در مورد آخرت شناخته شده و مشهور است....."

قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه،

در وصف ثارالله ....

از زبان ِ آقای زمانمان...

.


اَللّهُمَّ یا رَبِّ نَشکوُ غَیبَةَ نَبِیّنا وَ قِلّةَ ناصِرنا،


وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا و شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا،


وَ وُقَوعَ الفِتَن بِنا وَ تَظاهُرَ اْلخَلْقِ عَلَیْنا،


اَللّهُمُّ صَلِّ عَلی محمّد وَ آل محمّدٍ


وَ فَرِّج ذلِکْ بِفَرَجٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ،


وَ نَصْرٍ وَ حَقٍّ تُظْهِرُهُ....
.
.
+این جا،نظرات تایید نمیشوند !

بایگانی

مقر فرماندهی

جدال نامردی!

سه شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۵۳ ب.ظ

مدتی قبل سر اثبات این مسئله که ما برای پول آب و برق ندادن،انقلاب نکردیم یک ساعت وقت گذاشتم!!!

موضوعی ساده که هیچ وقت فکر نمیکردم بتواند تحت عنوان شبهه ذهن کسی را به سمت خودش جلب کند !!

اما فهمیدم که هستند چنین کسانی ... اتفاقا از قشر تحصیل کرده هم هستند ....

کمی که گذشت،
دوباره بحثی در گرفت در همین گروه های تلگرامی و اتفاقات جالبی بین بچه ها نیفتاد ...
این بار من از گود دعوا و بحث خارج بودم اما دورادور مطلعم میکردند ...
تا این که یک بار فرصتی دست داد جهت ضایع کردن!!!
دل پری از همان یک نفر داشتم ...
خصومت وحشتناکی در ذهنم نسبت بهش نقش بسته بود!
از ابراز عقیده های بی پایه و بی سوادانه متنفرم !
و وقتی ۲۴ ساعته از این مطالب را با من به اشتراک میگذارد ،
نه وقت و حوصله ی دائم بحث کردن را دارم و نه تحمل دیدن این همه جهالت جمع شده را در یک آدم !!

لذا فرصت را غنیمت شماردیم و با جمعی همدست شدیم جهت سر جا نشاندن همین یک فرد !!
سناریویی چیدیم و نقشی بازی کردیم تا به مقصود برسیم!!

خودم خوب میدانم که مواقعی که بخواهم چقدر میتوانم شرور باشم!!وقتی با ۵ نفر مثل خودم هم جمع میشوم که فبها ...!!

تمام طول مدت که داشتیم این سناریو را طراحی و اجرا میکردیم
کلمه ی "جدال احسن" وجدانم را لحظه ای آزاد نمیگذاشت !!!
و شیرینی حاصل از آن پیروزی را زهر کرد!!
اما هر طور حساب کتاب میکردم به یک آدم ساده ی جاهل که مغزش دیگر گنجایش ندارد،نمیتوان با جدال احسن حرفی را فهماند !!!

پس دست به جدال نامردی زدم تا جلوی چشم همه، عقایدش را فرو بریزم‌...
خودمانیم...در جواب نامردی هایش،با نامردی، نامردی کردم!!!


نمیگویم از کسی یاد گرفتم...نه...همه ی آدم ها در ذات خود بلدند از این کار ها ....
اما من انقدر در دانشکده ی خودم به چشمم دیدم از این جدال های نامردی ،
که تصمیم به انجامش گرفتم!
دلم را یک دله کردم که با هر کس ،
مثل خودش !

اما استادم آیه ی قرآن را برایم خوانده بود ...
یادم داده بود که نباید از جهالت حتی کافر به ضررش استفاده کرد ....
نفس ...
امان از نفس ....
نفسی که بعضی وقت ها برای گردن کشیدن ،
دست به هر کاری می زند ....

+جدال نامردی،
یعنی مغالطه....یعنی سرکوب...
یعنی برچسب زدن...یعنی لحن افتضاح و تحقیر...
یک کلام:
یعنی پروپاگاندا!
چیزی نظیر جناب روحانی مقابل منتقدین خود !!


حاشیه:
اضطراب‌ مردمی را که حتی یک بار از روی متن برجام نخوانده اند نمیفهمم :)

۹۷/۰۲/۱۸
عاکف...