آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

".....کناره‌گیر در دنیا، همانند کناره‌گیری کوچ‌کننده از آن،

و نگرنده به دنیا، به دیدة ترسندگان از آن،

آرزوهایت از آن (دنیا) بازداشته شده

و همت و تلاشت از آرایش‌هایش برگرفته شده،

از شادمانی‌اش به سان چشمی که بر آن چیزی بخورد و

آب‌ریــــ ـــزان

شده و بسته گردد،

چشم پوشیده و اشتیاقت در مورد آخرت شناخته شده و مشهور است....."

قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه،

در وصف ثارالله ....

از زبان ِ آقای زمانمان...

.


اَللّهُمَّ یا رَبِّ نَشکوُ غَیبَةَ نَبِیّنا وَ قِلّةَ ناصِرنا،


وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا و شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا،


وَ وُقَوعَ الفِتَن بِنا وَ تَظاهُرَ اْلخَلْقِ عَلَیْنا،


اَللّهُمُّ صَلِّ عَلی محمّد وَ آل محمّدٍ


وَ فَرِّج ذلِکْ بِفَرَجٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ،


وَ نَصْرٍ وَ حَقٍّ تُظْهِرُهُ....
.
.
+این جا،نظرات تایید نمیشوند !

بایگانی

مقر فرماندهی

بی رنگ ِ رُخَت،زمانه زندان ِ من است .....

دوشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۴۸ ق.ظ


وارد شدیم ....
از شیخ طوسی. ....
درست مثل نجف .......
مثل کربلا ....
من ؛
مامان بزرگم...
و بابابزرگم ......
من اعلام کردم که خواهان جدا شدنم ....
بابا هم گفت می خواهد برود داخل ..........
من ....
من ِ خــــنگ ....
من ِ .....
هـــــــــــر کلمه ای می تواند این جای خالی را پر کند ..... !
من حواسم نبود که مامان حرم را بلد نیست ....
و پاهایش کم کم دارند از کار می افتند ..............
در عرض یک ثانیه
دیدم دو تا رودخانه ی اشک
روی گونه هایش در رفت و آمدند. . . . . .
نمی دانستم این گندی را که زدم
چطور باید جمع کنم . . . .
پشتش را کرد و رفت . . . . .
دویدم دنبالش......
دستش را .... صورت مثل ماهش را بوسیدم .......
همه جای حرم چرخاندمش .......
وقت برگشت ،
داشتیم آرام آرام به سمت شیخ طوسی می رفتیم که ........
آن چیزی که ازش واهمه داشتم؛اتفاق افتاد .......
یک خادم مخلص
با یک ویلچر جلو آمد و .....
_حاج خانوم بسم الله .....
چهره ی مامان ......
نمی توانم گرفتگی اش را وصف کنم ........
سعی کردم عادی برخورد کنم . . .
_مامان چه خوب !
خوش به حالت منم می خوام !!!
اگر نشینی خودم میشینماااا....
5 دقیقه همراه آن خادم داشتیم التماسش می کردیم تا راضی به نشستن شد ........
تا نشست . . . .
خیز برد زیر چادرش .....
صدای گریه های بی امانش
امــــــــآنم را بریده بود . . . . .
جز گریه چه می توانستم بکنم .... ؟؟؟؟
اشک هایم دیگر نمی گذاشت جلوی پایم را ببینم و زمین خوردم . . . .!
برگشتم دیدم آن خادم هم با ما
مشغول گریه ست .....
ذکر
ح س ی ن
از دهانش نمی افتاد . . .
اتفاقا خوب شد که زیر پایش زمین خوردم . . .
خوب شد که توانستم یادآوری اش کنم تا آخرین نفس هایم
نوکری اش را می کنم .......
خوب شد که توانستم دستش را بگیرم و هزار باره ببوسم ......
با خودم حساب می کنم ..... مگر مادر بزرگ جوان من ،
چند ساله است .... ؟؟؟
52 سال .... ! فقط و فقط 52 سال ......

این پاها که الان دارند ساز ناکوک می زنند
تمآمش خرج من و خانواده ام شده.........
تمآم این پا درد ها
محصول آن لحظاتی ست که من داشتم بزرگ می شدم .....
شیر خوارگی ام تا خردسالی ام.....
نوجوانی ام .....
و حالا .... که پا به عرصه ی جوانی گذاشته ام و هنوز زحمتم بر دوش اوست ........
و قصد دست از سرش برداشتن را ندارم ......
همه جا "مامان زهرا" ....
همه کس "مامان زهرا" ......
همه حال "مامان زهرا"......
وقتی به هتل برگشتیم، همه بیدار شدند ....
اما مامان زهرا خوابید ...
وقتی خواب بود ؛
زل زدم به چهره اش .....
چقـــــــــــدر چهره اش را دوست دارم ......
چشم های درشت....پوست سفید .... ابروهایی کشیده و همرنگ با موهایش .....
نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و سرم را روی دست هایش نگذارم . . .
به رسم همیشه خوابیدن روی دست هایش؛
خوابی ست آرآم ....... آرام و بی دغدغه . . .

۹۴/۱۲/۲۴
عاکف...

نظرات  (۲۰)

۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۶ زهرا احمدآبادی
بسیار دلنشین....

التماس دعا
پاسخ:
محتآجم ....
عالی بود 
دست مریزاد
قبول باشد
هم زیارت
هم خدمت
پاسخ:
ممنون ....
انشاءالله قسمت شما ...

جایی خوندم یا شنیدم : رزقی که میگن خدا میرسونه همیشه پول و نون نیست، همین که فرصت کنی دست مادرتو بگیری ببوسی رزقِ!
ایشالا صد سال دیگه این رزق و روزی نصیبت باشه :)
پاسخ:
بله صد در صد ... :)
انشاءالله ....
:)
۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۵ عطر سیب یار
ریارت قبول
التماس دعا

پاسخ:
ممنون
محتآجم ....
گاهی خوب گمان می کنی و خوب می شود
گاهی می شود که می شود که می شود
هر انچه که فکر کنی همان میشود 
۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۲۳ عشق آسمانی
متن زیبایی بود
پاسخ:
ممنون
۲۴ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۳۹ دختر مهتاب .....

نوکری مادر حرف نداردذ دیگه....

پاسخ:
:)
۲۴ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۱۰ یک دختر شیعه
خداحفظشون کنه
: )
پاسخ:
انشاءالله ... :)
سلام...وب خوبی دارید.من وب شما رو لینک کردم.لطفا وب من رو بنام مهدویت(آمادگی برای ظهور منجی) لینک کنید.ممنون از بازدید و نظر
پاسخ:
سلام 
ممنونم

۲۴ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۰۴ احمد کریمی
زندگی برایم لذت دارد...
با همه زجرها و بدبختی هایش ...
با همه زمین خوردنهای بی بلند شدنش ...
با همه ...
زندگی برای من لذت دارد، چون حسین(ع) دارد ... چون کربلا دارد... چون فاطمه و علی(ع) دارد... چون نجف دارد... چون مشهد دارد...
خوشبختی و لذت بیشتر از این ؟!
پاسخ:
صد در صد موافقم ....
ای خدا حفظش کنه مامان زهرا گلت رو
پاسخ:
مرررررسی :*
زیارتتم قبول
خییلی دعا کن برای من
خیییلی لازم دارم
پاسخ:
قبول حق...
چشم حتما ..
۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۱۶ نشانه گمنام
سلام آبجی گلم اشکمو در آوردی با این پست غریبانت
ان شالله مادرتون به زودی سلامتیشون رو بدست بیارن عزیز
مادر چراغ خونه هست حتی یه سردرد کوچولوش هم کل خونه رو خاموش میکنه
خدایا به همه مادرا سلامتی بده
یا علی النماس دعای فرج
پاسخ:
سلام عزیزم ....
مادر بزرگمن ولی کاملا حکم مادر رو داره . . .
انشاءالله :*
یا حق ....
۲۵ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۴۷ سروش آسمانی
بهشت زیر پای مادران است.

با خوندن مطلبتون، حس کردم که چقدر احساس فرزندی میکنم و چقدر مادرتان و همه مادرها را دوست دارم.
خدا براتون حفظش کنه.
اجرکم عندالله
پاسخ:
خدا مادرتون رو براتون نگهداره ....
ممنونم از دعای خیرتون .....
یا حق ...
سلام علیکم مومن

سال نو پیشاپیش مبارک
ان شاالله سال خوبی داشته باشید، پر برکت و معنویت و با عنایات حضرت ولی عصر عج ...

لطفا دعا کنید ما هم مشمول
محول الحول و الاحوال
و حول حالنا الی احسن الحال
شویم و به قافله شهدا برسیم در سال جدید


ان شاالله شما نیز حالتان احسن الحال شود

عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
پاسخ:
سلام 
برای شما هم مبارک باشه انشاءالله ...
ما دعا می کنیم....
شما هم دعاتون رو دریغ نکنید .......

یا حق ...
۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۱۳ نشانه گمنام
سلام عزیز دلم
وواااااااااای خدای من ببخشید فکر کردم مادرتون هستن
خدا به هر دوشون سلامتی بده ان شاالله دعای فرج
یا علی التماس
پاسخ:
علیک سلام :)
واااا عذر خواهی نداره که دختر :|
یا علی :*
سلام زیارت قبول 
واای خدا چقد قشنگ ....ان شاالله مامان زهرا زیر سایه مرتضی علی مستدام باشن 
خیلی زیبا بود 
اشک تو چشمام جمع شد واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم 
راستی قابل دونستین باز هم تشریف بیارید
التماس دعای فرج 
پاسخ:
سلام 
انشاءالله قسمتتون 
ممنونم از دعای خیرتون ...
بله چشم....
یا حق ...
۲۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۱ سرباز جامانده
:/ جوونن واسه پادرد و این حرفا
پاسخ:
بله ..... :(
زیارتت قبول خانومی مطلب تحب تاثیر قرار داد منو واقعا خیلی خانومی اشالله سایه ی پدرو مادرت همیشه بلای سرتون باشه
پاسخ:
ممنونم :)
التماس دعا ....
یا حق....
۰۱ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۲۱ انسان نیازمند
سلام
خدا حفظشان کند

بهترینها برایتان
پاسخ:
سلام
ممنونم ....
یا حق ....