آن یتیمان که به خرمای عـــــلــــی سیر شدند؛پای گـــــــودال رسیدند همگی شــــــیر شدند . . . !
شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ق.ظ
و زنی محو تماشاست زبالای بلندی،
الف قامت او دال
و همه هستی او در کف گودال . . .
و سپس آه که «الشّمرُ ...»
خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»
دلت تاب ندارد به خدا با خبرم!
می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی،
تو خودت کرب و بلایی . . .
مهدی جان ...
الف قامت او دال
و همه هستی او در کف گودال . . .
و سپس آه که «الشّمرُ ...»
خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»
دلت تاب ندارد به خدا با خبرم!
می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی،
تو خودت کرب و بلایی . . .
مهدی جان ...
۹۴/۰۸/۰۲