آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

یک کربلاء ع ط ش . . .!

آبــ ریـ ــــزان

".....کناره‌گیر در دنیا، همانند کناره‌گیری کوچ‌کننده از آن،

و نگرنده به دنیا، به دیدة ترسندگان از آن،

آرزوهایت از آن (دنیا) بازداشته شده

و همت و تلاشت از آرایش‌هایش برگرفته شده،

از شادمانی‌اش به سان چشمی که بر آن چیزی بخورد و

آب‌ریــــ ـــزان

شده و بسته گردد،

چشم پوشیده و اشتیاقت در مورد آخرت شناخته شده و مشهور است....."

قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه،

در وصف ثارالله ....

از زبان ِ آقای زمانمان...

.


اَللّهُمَّ یا رَبِّ نَشکوُ غَیبَةَ نَبِیّنا وَ قِلّةَ ناصِرنا،


وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا و شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا،


وَ وُقَوعَ الفِتَن بِنا وَ تَظاهُرَ اْلخَلْقِ عَلَیْنا،


اَللّهُمُّ صَلِّ عَلی محمّد وَ آل محمّدٍ


وَ فَرِّج ذلِکْ بِفَرَجٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ،


وَ نَصْرٍ وَ حَقٍّ تُظْهِرُهُ....
.
.
+این جا،نظرات تایید نمیشوند !

بایگانی

مقر فرماندهی

۱ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

هر کسی یک تعریفی دارد ....

تا "دلت" کدام را بخواهد .....

یک نفر به ناگاه جلوی در اتاقت سبز میشود و با لبخندش بهت می قبولاند که هست .... !!

یکی هر از گاهی پیام میدهد ....

یکی در این روزهای مجازی عکس چند سال پیشتان را میگذارد و روی عکس تگت می کند و می فهمی که او هست ...


یکی از دور فقط به تماشایت می ایستد و تا برمیگردی نگاهش کنی دست خداحافظی تکان می دهد و می رود و این یعنی فقط میخواسته بگوید که

هست ..... !!!


یکی برایت اخم میکند و غر میزند از کم پیدایی هایت و این ناراحتی اش یعنی که هست .... !!!

یکی را هم خود به خود هر روز میبینی ....و این قهرا به معنای "بودن" نیست .... !!
روزانه صدها نفر را میبینم که حتی شاید گاهی دلم هم نخواهد که ببینم ..... !!!!

دنیا این طور است ..... !!!


حتـــی

کسی را میشناسم که در اروند پشتش را کرد و برای "عکس نینداختن" از پیش من رفت....!!!!!

اما هنوز میگوید که در اروند پیش من بوده ....!!!!!!

حتی اگر حوصله اش را داشته باشی و دست به چک کردن آی پی های ثبت شده در وبلاگت بزنی
می فهمی که شاید کسی یک سال با تو در یک وبلاگ روزمره زندگی می کرده ..... !!


کسانی هم هستند که جوری بودن هایشان را زهرت می کنند ، که ته دلت خدا خدا می کنی هیچ وقت نباشند !!!!!!


گاهی هم مینشینی توی راهروی دانشکده روی صندلی و کسی می آید می نشیند کنارت و هیچ حرفی نمیزند !!

بعد هم بلند می شود و میرود !! و وقتی تو در بهت نگاهش می کنی؛

میگوید "فقط میخواستم ببینمت!!!!"


یک وقتی هم هست ،

که بالاخره وقت با رفیق ِ کربلایی "بودن" پیدا می کنی .... !!

که دستت را میگیرد و میگوید باشه با اتوبوس میام که با هم بریم .... !!

و خدا برای بیشتر با هم بودن، ما را به اتوبوس نمی رساند و مجبور می شویم از راه او برویم .... :)



تمام این انواع و اقسام بودن ها شاید گاهی دلگرمی بدهد .....
اما ....
تا دل خودت
کدام مدلش را بخواهد ...... !!!!

آدم گاهی دوست دارد خودش انتخاب کند چه کسی

چطور

"باشد" .... !


گاهی بودن یعنی دیدن کسی...

گاهی یعنی لبخند ...

گاهی یعنی تکان دادن دست ....!

گاهی یعنی یک پیام خالی .... !!!!

گاهی بودن یعنی "نبودن ...." ..... !!!

گاهی باید نباشی تا طرفت بفهمد که یک زمانی "بودی" .... !

گاهی یعنی قدم زدن ......

گاهی هم یعنی حرف زدن پشت تلفن .... !!!



+خودم ،

بودن هایم را از "ح س ی ن" یادگرفتم .... !

که همــــــــــــــیشه "هست" .... حتی برای نامردترین عاشقش .....

همیشه دعایش پشت سرم "هست" ....

همیشه گوش شنوا برای شنیدن حرف هایم .....

گاه و بی گاه هم صدایم می زند تا ببیند چهره ی خسته امــ را ..... !!!


مثل او "بودن" که کار هیچ بنی بشری نیست ....

اما همیشه تمام تلاشم را کرده ام ...

که مبادا جایی کم بگذارم .... !!

و هیچ وقت بودن و نبودنم را یکنواخت نکنم .... !

عاکف...
۱۶ دی ۹۵ ، ۱۱:۰۹